حامد صالحی، بنیانگذار پروژه ایران رسکیوبیت، در گفتگو با نشریه ققنوس از چالشهای این پروژه میگوید
«ایران رسکیوبیت» اولین پروژه تامین مالی جمعی با استفاده از رمزارز و با اهداف خیرخواهانه در ایران است. در نهایت تصمیم گرفته شد که از مبالغ جمعآوریشده برای ساخت یک خانه بهداشت در مناطق سیلزده استفاده شود. با وجود اینکه مبلغ تامینشده خیلی چشمگیر نبود، این پروژه توانست نقطه آغازی برای پروژههای مشابه در ایران باشد. به دلیل اهمیت و تازگی موضوع، با حامد صالحی، بنیانگذار این پروژه، گفتوگو کردیم.
شما به عنوان موسس و ایدهپرداز این پروژه، آیا ایران رسکیوبیت را یک پروژه در حوزه تامین مالی جمعی میدانید؟
بله، ایران رسکیوبیت یک پروژه تامین مالی است؛ اما تحت عنوان یک کمپین معرفی و اجرا شد. این مسئله هم به واسطه شرایط موجود در آن زمان به وجود آمد. ما به خاطر محدودیتها و فوقالعاده بودن شرایط آن را به صورت کمپین اجرا کردیم. اما در نهایت ایران ریسکیوبیت یک پروژه تامین مالی جمعی محسوب میشود.
ایده اجرای آن از کجا آمد؟
همه فروردین ۹۸ را به خاطر داریم. آن سال بخش زیادی از کشور درگیر سیل شد. من پیش از آن در «جامعه رمزارز» به واسطه فعالیتهایم، آدمهای این حوزه را دور هم جمع کرده بودم. مهمترین اتفاقی هم که از آن دورهمیها حاصل شده بود، پیشنویسی بود که به بانک مرکزی داده شد. برای مباحث قانونی ماینینگ و رمزارز که البته نتیجه قابلتوجهی نداشت. من هم بعد از آن تمایلی به فعالیت جمعی در اکوسیستم نداشتم. فروردین ۹۸ و آن حوادث کشور را نیازمند کمکهای بینالمللی کرده بود. از طرفی مسئولان ردهبالا و جمعیت هلال احمر اعلام کردند به دلیل تحریمها حتی یک دلار هم نمیتوانیم دریافت کنیم. چند نفر از اعضای اکوسیستم این پیشنهاد را دادند که رمزارزها در این شرایط میتوانند به کمک بیایند.
در این شرایط به این فکر افتادم که میتوان کارایی بسیاری از شعارهای رمزارز را ثابت کرد. بنابراین شروع کردم و برخی برنامهریزیها و هماهنگیها را انجام دادم. چنین پروژهای برای اولین بار بود که اجرا می شد. من تا آن زمان تجربهای درمورد کمپین بینالمللی خیریه حتی برای ارز فیات نداشتم که بدانم از کجا شروع کنم. شروع به برگزاری جلسات کردم. درنهایت نتیجه گرفتیم که هدف کمپین جمعآوری کمکهای مالی برای ساخت یک خانه بهداشت روستایی از طریق رمزارز باشد.
مگر شما مسئولیتی در اکوسیستم رمزارز داشتید که تصمیم گرفتید چنین کمپینی راه بیندازید؟ این سوال به طور مشخص مربوط به جایگاه قانونی شما می شود؛ چرا مردم باید به شما پول میدادند؟
از نظر من موضوعی در این اندازه و حتی کوچکتر از آن نیاز به اجازه کسی ندارد. در گذشته مردم میتوانستند بدون محدودیت و از راهی که میتوانند به یکدیگر کمک کنند. امروزه مسائل سیاسی باعث شده مسائل انساندوستانه تحت تاثیر قرار بگیرند و مردم آسیب ببینند که برای من غیرقابلقبول است. من به اقتضای موضوعیت کمکهای بشردوستانه به صورت خودجوش با مشاهده مشکل سعی کردم برای رفع آن راهحلی ارائه کنم. من معتقدم اگر از پتانسیل رمزارزها استفاده بکنیم میتوانیم خیلی بیشتر از مقداری که تصور میشود کمکهای انساندوستانه جمع کنیم.
خب موضوع بر سر کمک به سیلزدگان بود. میتوانستید با ریال این کمکها را جمع کنید و قطعا پول بیشتری جمع میشد.
ما هیچ مسئلهای نداشتیم که با ریال این کار را انجام دهیم، خیریهها و دولت این کار را انجام میدادند. ما نمیخواستیم با ریال انجام دهیم؛ چون به صورت عادی در حال انجام بود. مردم هم در این قسمت سنگ تمام گذاشتند. در فجایع طبیعی دو دسته کمک وجود دارد؛ خارجی و داخلی. ما کمکهای خارجی نداشتیم و با درک این مشکل تصمیم به طراحی این پروژه گرفتیم.
رمزارزها قابلیت فرامنطقهای و فرامرزی دارند. در آن موقعیت من فکر کردم برای نیاز به کمکهای بینالمللی بهترین زمان است تا این ادعا را اثبات کنیم. برای اثبات این مسئله به جامعه بینالمللی و حاکمیت خودمان این پروژه را اجرایی کردم.
فرضیهای وجود دارد که نیت اجرای این پروژه تنها نشان دادن پتانسیل های رمزارز به حاکمیت بوده، شما آن را تایید میکنید؟
فکر می کنم این نظر کمی شخصی است!
برای آن دلایلی وجود دارد؛ مهمترین دلیل هم کند بودن پروژه بود. ایران رسکیوبیت از آغاز تا پایان شش تا هفت ماه طول کشید و افکار عمومی دیگر از تب کمک به سیلزدگان افتاده بود.
هدف اولیه من این نبود که بخواهم این کار را انجام دهم؛ بلکه این بود که با استفاده از پتانسیل رمزارزها برای اولین بار در کشور بتوانم به مردم آسیبدیده از یک فاجعه طبیعی کمک کنم. پس از آغاز و اعلام آن برخی اتفاقات رخ دهد که پروژههایی به تقلید از آن کار به وجود آمده و مثالی برای این شکل کمپین ها شده است. ایران ریسیکوبیت یک دومینو را شروع کرده که ناگزیر از اتفاقات زمان خودش بوده است. من برای آنچه اکنون رخ می دهد برنامهریزی نداشتم؛ اما در افق این پروژه (در صورت موفقیت) چنین آیندهای را میدیدم. هدف اصلی در آن پروژه کمک به سیلزدهها بود و هدفهای جانبی نتایجی بود که فکر میکردم اگر رخ بدهد، میتوان فلان نتایج را از آن گرفت.
در این هدفهای جانبی جدا از این که به نشان دادن پتانسیل رمزارز به نهادها و مردم فکر کردم به موضوع ماینینگ هم نگاه داشتم. و اینکه پتانسیل ماینرها را هم در مواقع اضطراری به دولت نشان دهم. هرچند، فعالان این حوزه به پروژه روی خوش نشان ندادند.
قرار بود یک درصدی از ماین دستگاها را روی ایران ریسکیو بیت ست کنند؟
بله قرار بود چنین اتفاقی بیفتد و به طور واضح هم این اتفاق را اعلام کنند.
کسی این کار را کرد؟
بله، یک نفر، دو تا سه دستگاه را به ایران ریسکیو بیت متصل کرد. نمونه موفق این کار را هم میتوان در همهگیری ویروس کرونا دید. سازمان جهانی بهداشت به گیمرها گفت پتانسیل جیپییوهای خود را در اختیار ما بگذارید تا بتوانیم ژنوم ویروس کرونا را کشف و آنالیز کنیم. خود این مثال نمونه جالبی از crowdworking هست. من اهداف مختلفی را برای این کمپین در نظر داشتم که یکسری از آنها به نتیجه رسید و یک سری هم ناکام ماندند. هیچ کدام از این اهداف جانبی اولویت نداشتند و هدف اصلی کمک به سیلزدهها بود.
در مسیر پیادهسازی این کمپین یک سری چالش وجود داشت که برخی از آنها داخلی بود، برخی خارجی؛ کمی در مورد این مسائل صحبت کنیم.
یکی از نکاتی که شما به آن اشاره کردید طولانی شدن پروژه بود که دلایل خودش را داشت. من میخواستم این پروژه در کمتر از یک ماه با همکاری و همیاری اکوسیستم (که آن زمان فکر میکردم وجود دارد) به نتیجه برسد. من مشکلات را به سه بخش تقسیم میکنم: مشکلات جامعه رمز ارز و بلاکچین ایران، مشکلات مقرراتگذاری و مشکلات پروپاگاندای رسانهای خارجی و داخلی.
برای اینکه ما یک جامعه باشیم یکسری مقدماتی نیاز است. وقتی میگوییم اکوسیستم یا زیستبوم، یعنی در آن زایندگی و گردش وجود دارد؛ اما ما داخل ایران چنین چیزی نداریم و چیزی به نام جامعه رمزارز یا بلاکچین اصلا وجود ندارد. متاسفانه عمق بازار ما چه از لحاظ نیروی انسانی متخصص و توانمند و چه حجم گردش مالی آن بسیار کم است. معمولا افراد با سودای ترید یا ماینینگ وارد این حوزه میشوند و خود را جزو جامعه تخصصی می دانند؛ اما در واقع بخش غیرتاثیرگذاری از جامعه رمزارز و بلاکچین ایران هستند. برای پیشرفت پروژههای اینچنینی حمایت جامعه تخصصی بسیار مهم است. ما به دلایل مختلفی که باید آسیبشناسی بشود و آسیب شناسی هم شده است، در داخل ایران همگرایی درستی نداریم.
نه تنها همگرایی نداریم بلکه دافعه هم داریم. این مسئله باعث می شود، پروژهای که ظرف یک ماه قرار بود انجام شود، شش ماه طول میکشد؛ چرا؟ چون آورده مالی برای اجراکننده ندارد و از طرفی مجری هم نیاز مالی دارد. بنابراین مجری مجبور میشود این پروژه را کنار کار اصلی خود انجام دهد و نتیجه این می شود که انجام پروژه طولانی بشود. میخواهم نتیجه بگیرم ما در ایران جامعهای تحت عنوان جامعه رمزارز و بلاکچین نداریم و تنها افراد تکافتاده توانمندی هستیم که در موضوعات مورد علاقه و تخصصی خود کار میکنیم.
قسمت دیگر ماجرا مقرراتگذاری است. من ادعا میکنم که میخواهم در جغرافیای خودم به صورت قانونی فعالیت کنم؛ اما این موضوع را چگونه باید پیش ببرم؟ وقتی هنوز قانون شفافی برای آن تصویب نشده است؟ در نهایت به این نتیجه رسیدم که ریسک کنم و امکان مواجهه با رگولاتور را برای خودم بخشی از کار بدانم.
در مورد مشکلات این بخش به طور مشخصتر توضیح می دهید؟ به خاطر دارم که هلال احمر به عنوان یکی از طرفهای اصلی با شما همکاری نکرد.
بله هلال احمر به ما میگفت ما مسیرهای نقل و انتقال دیگری داریم که ترجیح میدهیم بر روی آنها وقت بگذاریم. آنها حتی حاضر نشدند حرف مرا بشوند و به پتانسیلهای احتمالی این کمپین فکر کنند. در صورتی که یونیسف درحالحاضر بر روی فعال کردن بخش رمزارز خود از طریق همکاری با شرکتهای فعال حوزه بلاکچین برنامهریزی میکند.
شما گفتید که در مورد منشاء پولها با شما مسئله داشتند، به طور مشخص کسی در مورد آن از شما سوال کرد یا خواستار شفافسازی بود؟
بله صحبتهایی بود که ترجیح میدهم عنوان نکنم از سمت چه کسانی مطرح شد. مسئله برای حاکمیت ناشناخته بود و از ما مواردی را میخواست یا سوالهایی میکرد که من دیدم این روند خیلی زمانبر میشود و این احتمال را در نظر گرفتم که ممکن است بعد از برگزاری کمپین با مشکلات جدی مواجه شوم؛ اما خوشبختانه حاشیه دردسرسازی به وجود نیامد.
مسئله دیگری که سد راه ما بود، پروپاگاندای رسانهای حول فعالیتهای اینچنینی است. بعد از این کمپین متوجه شدم ما با دو جریان پروپاگاندای قوی روبهرو هستیم؛ یکی در داخل و یکی در خارج از کشور. جریان دوم مربوط به رسانههای بینالمللی است. در این جریان دوم یک مورد را خودم تجربه کردم. یکی از شرکتهای رمزارزی با عنوان زیکوین برای همکاری در کمپین اعلام آمادگی کرد. اعتبار خوبی هم داشتند. به محض اینکه در شبکههای اجتماعی شروع به تبلیغ این کمپین کرد یک سری از وفادارترین مشتریانش را از دست داد، چرا؟ چون آن مشتریان میگفتند مشکل ما تحریمهای علیه ایران است.
این باعث میشد شرکتها پای ضرری که از این همکاری متحمل میشوند، نایستند. تنها شرکتی که با ما ماند همین زیکوین بود و حتی مونرو هم با ما همکاری نکرد؛ درحالیکه این دومی رمزارزی خصوصی و مخصوص کارهایی مثل ایران رسکیوبیت است؛ ولی وقتی با مدیر مونرو صحبت کردم به من گفت شاید کوین ما خصوصی باشد؛ اما خود ما که ناشناخته نیستیم. تیم ما در کشوری مثل ایالاتمتحده هم فعالیت میکند و اگر این همکاری خبرهایش منتشر شود، ممکن است آنها دچار مشکل شوند. مجموع این شرایط منجر به طولانی شدن اجرای کمپین شد.
به یاد دارم که آن زمان گزارشی درمورد این کمپین در رسانه های خارجی مطرح شد که ظاهرا دردسر ساز هم بوده است؛ در مورد مسائلی که در این زمینه داشتید بگویید.
در مورد پروپاگاندای رسانهای خارجی گفتم؛ اما در خارج از ایران شرکتهایی وجود دارند که کارشان رصد این فضاست. چین آنالیسیس از موسسههای معتبر رصد حوزه کریپتو است که به رگولاتور امریکا مشاوره میدهد و مقالاتی منتشر می کند. این شرکت در یکی از فصلنامههایش پروندهای در مورد ایران رسکیو بیت داشت و حتی نام مرا هم در آن پرونده آورد و حدود ۱۰ تراکنش با ریسک بالا را در این کمپین شناسایی کرده بود که مربوط به ماینرها میشد. آنها به شکل دقیقی تراکنشها را آنالیز کرده بودند. اینکه از کجا آمده، چقدر جمع شده است و در نهایت منتشر کرده و برای رگولاتور ایالاتمتحده فرستاده شده بود.
آن گزارش ها عواقبی هم برای شما داشت؟
اگر به خارج از کشور سفر کنم میفهمم و الان نمیتوان چیزی گفت. این دغدغه مهمی برای فعالیت در این حوزه است؛ چون بیشتر دوستانی که در این فضا فعالیت میکنند، افرادی هستند که هوش و تواناییهای بالایی دارند و امکان پذیرش گرفتن از کشورهای دیگر برای آنها وجود دارد. این مسئله را شاید بتوان دلیل پانگرفتن برخی پروژههای داخلی دانست. نیروی انسانی با نگاه به فرصتهای تحصیلی و شغلی خارج از کشور میترسد اینجا در پروژهای حضور داشته باشد که برای او عواقب احتمالی در خارج از مرزها به وجود بیاورد.
پولی که برای این کمپین جمع شد چقدر بود و الان چه برنامه ای برای آن دارید؟
آن زمان حدود ۴۰۰۰ دلار جمع شد که الان به واسطه بالا رفتن ارزش بیتکوین طبیعتا بیشتر شده است. برای بحث عملیاتی آن با خیریه مهرآفرین صحبت کردم و قرار شد با این پول و مبلغی که چند خیریه به آن اضافه می کنند خانه بهداشتی در یکی از روستاهای جنوب کشور ساخته شود. درست زمانی که کارهای آن در حال انجام بود با مسائلی مواجه شدیم؛ اوضاع کشور مساعد نبود و بعد از آن هم که همهگیری کرونا شرایط را عوض کرد و در این چند ماه اخیر هم با نوسانات ارزی روبرو بودیم و در نتیجه کار درست پیش نرفت.
یکی از صحبتهای ما برای پروژه اجرایی ساخت خانه بهداشت با گروههای جهادی بود. درحال حاضر دستورکار آنها عوض شده و روی ساخت و توزیع ماسک یا کمک به ایتام متمرکز شدهاند. ما برای اجرای آن حتی با استاندار هم صحبت کردیم؛ اما مجموع شرایط باعث شده ساخت خانه بهداشت راکد بماند. قرار است با چند جا صحبت کنیم تا فکری به حال انجام پروژه بشود.
چقدر چیزی مثل یک خانه بهداشت برای منطقه مورد نظر ضروری است؟
با توجه به تحقیقاتی که کردیم جدا از مسئله خرابیهای سیل، وجود خانه بهداشت در چنین مناطقی فوقالعاده حیاتی است؛ چون هیچ مرکز درمانی تا کیلومترها وجود ندارد. اگر ما بتوانیم این خانه بهداشت را در منطقه مورد نظر بسازیم ۱۰هزار نفر از امکانات و خدمات آن بهرهمند میشوند. این عدد خیلی زیاد است آن هم در مناطقی که اگر کسی را مار نیش بزند یا بیماری سادهای بگیرد ممکن است جان خود را از دست بدهد. در نتیجه وجود این پایگاه میتواند از بسیاری از فجایع بعدی جلوگیری کند.
حالا با گذشت زمان و نوسانات بازار ارز و تورم فکر میکنید با آن کمک اصلا میشود خانه بهداشتی ساخت؟
ما در حال تلاش هستیم و امیدواریم؛ چون مبلغ اضافهای که باید به آن پول اضافه شود چیز دور از دسترسی نیست. این مابهالتفاوت خیلی زیاد نیست و می توان با رایزنی از خیرین آن را جذب کرد. واقعیت این است که شرایط حاضر خیلی ویژه است و همه چیز متوقف شده. امیدوارم هرچه سریعتر به شرایط با ثباتی برسیم و پروژه ساخت خانه بهداشت آغاز شود.
این پول در حسابی چند امضایی نگه داشته شد یا حسابی تک امضایی؟
ببینید زمانی که من این جریان را شروع کردم قرار بود یک صنف پشت من باشد و سازوکاری وجود داشته باشد. اما زمانی که عدم حمایت را دیدم مجبور شدم خودم تنها شروع کنم. اواسط کمپین مسئله چند امضایی بودن حساب مطرح شد؛ گفتند حالا که پولی جمع شده است، حساب چند امضایی باشد. از ابتدا با آغوش باز این مسئله را قبول داشتم؛ چون باعث شفاف سازی و به وجود آمدن اعتماد میشد. حتی اقداماتی را هم برای این کار انجام دادم؛ اما دوستانی که قرار بود مسئله چند امضایی بودن حساب را دنبال کنند و مشارکت داشته باشند، همکاری خود با کمپین را ادامه ندادند. قرار بود کوینها در این کمپین چند امضایی باشد؛ اما همکاری صورت نگرفت و حساب تکامضایی شد.
یعنی همه آن پول ها در ولت شماست؟
در ولت من بود؛ الان به خیریه مهرآفرین داده شده است. همان زمان با پایان کمپین به صورت دلاری در اختیار خیریه قرار داده شد.
با همه این فراز و نشیبها که صحبت کردیم و با توجه به نتیجه کمپین این پروژه را موفق میدانید؟
من با توجه به شرایط اعم از مهآلود بودن فضا که نمیدانستیم راهوچاه چیست تا عدم حمایت جامعه رمزارز و بلاکچین و مشکلات مقرراتگذاری و پروپاگاندای شدید رسانهای که در خارج از کشور باعث به وجود آمدن دافعه شد، من این پروژه را به شدت موفق میدانم. این کار تقریبا تکنفره انجام شد؛ البته قطعا دوستانی در این مسیر به من کمکهایی کردند که من از آنها تشکر میکنم؛ اما در نهایت این پروژه وابسته به من بود و این شرایط همه چیز را خیلی سختتر میکرد.
من معتقدم نمیتوان موفقیت یا ناکامی پروژه را با توجه به پولی که جمع شده سنجید؛ چون ایران ریسیکیو بیت با تمام نقصهایش آغازی برای یک جریان خیلی بزرگتر شد. حتی اگر ۱۰۰ دلار جمع میشد هم برای من باورنکردنی بود و بازهم میگفتم این پروژه موفقیتآمیز بوده است؛ چون الان دارم میبینیم آن پروژه آغازیک دومینو بوده است که خیلیها پروژههایی دیگر در این حوزه را شدنی بدانند و برای آن تلاش کنند. من امیدوارم در چند ماه آینده پروژههایی بیاید که خیلی قویتر از ایران رسکیو بیت باشد.
در مورد اینکه چقدر از این کمک جمع شده مربوط به داخل کشور است؟ و چقدر از خارج آمده، اطلاعاتی دارید؟
نه، اطلاعاتی در این زمینه وجود ندارد. اما خب شرکتی مثل زی کوین به کمپین کمک کرد و ماینرها هم بخشی از این پول را دادهاند. البته تعداد تراکنشها مشخص است؛ چیزی در حدود۱۲۰ تا ۱۳۰ تراکنش انجام شده است.
شما زمانی گفته بودید تصمیم دارید این پروژه را به پلتفرمی برای پروژههای خیرخواهانه تبدیل کنید. حالا که ایران رسکیوبیت تمام شده است، برنامهای برای ادامه پروژههای دیگر دارید؟ شرکتی مثل ققنوس چه کمکی میتواند بکند؟
مسیر پلتفرم شدن هم از مسیر اجرای آن کمپین میگذرد. همه دغدغههای کاری داریم و تبدیل این ایده به پلتفرم نیاز به صرف منابع و نیروی انسانی ندارد. انجام آن از توان من خارج است. با توجه به مطالعات من، چیزی درحدود شش تا هفت ماه برای ساخت این پلتفرم زمان نیاز است. قرار است تبدیل به یک پلتفرم تامین مالی جمعی خیریه شود که همه خیریههای کشور و حتی خیریههای خارجی بتوانند در داخل آن، با تایید نهایی، کمپینهایی را راهاندازی کنند تا تمام مردم دنیا بتوانند با استفاده از پتانسیل رمزارزها به این خیریهها کمک کنند. در حال حاضر با دو سرمایهگذار در این زمینه صحبتهایی شده و آنها نیز نسبت به پروژه نگاه مثبتی دارند و در ادامه نیز من برآوردهایی کردهام و تیمی را جمعآوری کردم.
ققنوس میتواند کمک زیادی به ما کند؛ بهویژه اگر در حوزه سرمایهگذاری این پلتفرم وارد شود. الان پروژه خودش را به ما ثابت کرده و تیم و برنامه آن کاملا آماده است. ققنوس میتواند از پتانسیلهای تامین مالی جمعی خودش استفاده کند یا به صورت مستقیم وارد شود و سرمایهگذاری کند. البته ما از همه دوستان بانکی و سرمایهگذار دعوت میکنیم در این پروژهها شرکت کنند و با کمال میل از آنها استقبال میکنیم.
در شرایط حاضر یکی از دمِدستیترین ایدهها میتواند این باشد که با شرایط تحریم دلار و شبکه بانکی کریپتو بهترین راهحل برای دریافت کمک یا جابهجایی پول باشد. به خصوص در دوران کرونا این نیاز بیشتر حس می شود. چرا اتفاقاتی در این زمینه رخ نداده است؟
دلایل مختلفی وجود دارد که مهمترینش عدم شناخت فضا توسط نهادهای درگیر مثل هلال احمر است. اگر نهادهایی مثل هلال احمر که توان اعتمادسازی دارند کار کنند با پیروی از آنها مردم اعتماد میکنند. پروپاگاندای شدید رسانهای در داخل و خارج کشور که هر گونه مراوده مالی را به تروریسم ربط میدهند. راهحل هم پیچیده نیست. اول جامعه باید با خارج از کشور ارتباط بگیرد و توجیه خیرخواهانه بودن را برای آنان روشن کند. دوم وجود سازمانهای خیریه در داخل که در این زمینهها حمایتگر باشند و سوم اینکه مقرراتگذاری شفاف و دقیق شود. اینکه من نتوانستم برای پروژه تیم کاملی را جمع کنم ترس از مسائل قانونی بود. عدهای میگفتند در داخل به مشکل بر میخوریم و عدهای دیگر از پیگردهای خارجی ترس داشتند. زنجیرهای از نیازها را داریم که به هم مربوط هستند.
در ایران رسیکوبیت چه کسب و کارهایی به شما کمک کردند؟
سیتکس به این پروژه کمک کرد و من باید از آقای میزانی همینجا تشکر کنم. همچنین صرافی اکسیر پیشنهاد همکاری درباره نقد کردن کمکهای مالی بدون کارمزد را به کمپین دادند. بیشتر بیزینسهای مربوط اعلام آمادگی کردند و باید از آنها تشکر کنم؛ ولی کمپین به همه آنها نیازی نداشت. همچنین افرادی مثل یاشار راشدی، علیرضا مفتخر و خیلیهای دیگر به ما کمک کردند. هر کدام از این افراد در جایی به ما کمک کردند.
مسئله ای هست که بخواهید در ادامه این مباحث به آن اشاره کنید؟
در انتها، بار دیگر میخواهم اشاره کنم که مشکل اصلی نبود جامعه رمز ارز و بلاکچین است. ما اگر جامعه داشتیم تا به امروز و بعد از ایران رسکیوبیت باید دهها پروژه اجرا میشد. به نظرم الان مشکل مامقراتگذارر نیست. مشکل ما عدم وجود یک جامعه منسجم و هدفمند در کشور است. جاهای دیگر به خاطر آبروداری از عنوان جامعه استفاده میکنم؛ اما واقعیت این است که چنین چیزی وجود واقعی ندارد. نبود این جامعه پویا در این حوزه مشکلساز شده است. برای بیزینسهای معمولی این حوزه که تصمیم به توسعه خود دارند این غیاب مشکل ساز است. مشکلات مقرراتگذاری داریم؛ اما مشکل و راه حل یک جاست؛ ما جامعه رمزارز نداریم و باید آن را به وجود بیاوریم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.