قوانین توکن ملک

یکی از مهم‌ترین کاربردهای فناوری بلاک چین، توکنایز کردن دارایی‌هاست و املاک به‌عنوان یک کلاس دارایی پرمخاطب هیچ‌گاه از دید فعالان این حوزه دور نمانده است. به همین دلیل در این نوشتار به قوانین توکن ملک پرداخته‌ایم تا در نهایت راهنمایی برای تدوین چارچوب قانونی ارائه کنیم.

نظام قانونی فعلی کاملا متمرکز است

ذهن­‌های حقوقی معمولا محافظه­‌کار بوده و حقوق­دان­‌ها نسبت به هر تغییری محتاط هستند. معمولا اولین واکنش هر حقوق­دان در مقابل موضوعات جدید رجوع به قانون مادر است و قدیمی­ترینِ قوانین، قانون مدنی. قانون مدنی تقریبا نود سال پیش تصویب شده است. با عبارت آن زمان، در سه جلد. جلد اول، در اموال و جلد دوم در اشخاص و جلد سوم در ادله­ اثبات دعوی.

نه‌صد و پنجاه‌وپنج ماده از هزار و سیصد و سی‌وپنج ماده­ قانون مدنی در جلد اول و درباره­­ اموال (قوانین ملک) است. کتاب اول آن در بیان اموال و مالکیت به‌طورکلی است و کتاب دوم آن درباره تملک. ظاهرا تکلیف اموال حتی از خود اشخاص هم مهم­تر بوده و مواد بیشتری به آن‌ها اختصاص داده شده است. سیستم حقوقی تعیین‌شده برای اموال برای نود سال کج­دار و مریز کار کرده و جواب داده است. حال اولین پرسش حقوق­دان این است که چرا به ترکیب برنده دست بزنیم. نگرانی حقوق­دان این است که نکند نظم اموال بر هم بخورد.

از زمان خیلی دور و پس از قانون مدنی، قانون ثبت اسناد و املاک هم تصویب شده است. همان حوالی سال هزار و سیصد و ده. دولت مرکزی در آغاز نوسازی آستین بالا زده و یک دفترکل واحد درست کرده است. هر قطعه از خاک این مملکت را شماره‌گذاری کرده و با ترتیب خاصی مالک هر قطعه نیز مشخص و ثبت شده است. تشریفات خاصی هم برای نقل‌وانتقال مالکیت در نظر گرفته شده است و دفترودستکی برای آن تهیه شده است. دفاتر ثبت اسناد رسمی همه‌جا ایجاد شده و فرض شده هیچ تغییری نمی‌­توان ایجاد کرد. مگر اینکه در نوشته‌ای ثبت و ضبط شده و در دفترکل که نزد دولت است، منعکس شود. در غیر این صورت اثری ندارد.

یک نظام کاملا متمرکز و تحت کنترل مستقیم و بی‌واسطه دولت. سند رسمی ملک نزد مامور صلاحیت­‌دار دولتی طبق قوانین و مقررات جاری تنظیم می­‌شود.

قوانین ملک و چالش‌های آن

قول و قرار از ابتدا چنین گذاشته شده که هر ملک شش‌دانگ و صد سهم باشد. مالکیت آن هم به‌صورت شراکتی و انفرادی ممکن باشد. تشریفات خاصی هم برای افراز، تفکیک، ادغام و تجمیع در همان قانون ثبت تدارک شده است. اساس شرکت در قوانین حقوقی ما شرکت اموال است و قواعد آن معلوم. این نظم حقوقی با جداکردن عین مال از منافع آن و تمایز بیع و صلح مال از اجاره و حق انتفاع شفاف شده است. بعدها با حقوق تبعی مانند سرقفلی و حق کسب و پیشه نیز توسعه یافته است و بخش بسیار مهم و بزرگی از نظام حقوقی را سازمان داده است.

تجربه­ دهه‌­های اخیر برای تسهیل و انعطاف این نظم حقوقی نیز چندان موفق نبوده است. وقتی به‌جای اصرار بر نظم ثبت رسمی املاک نزد دفاتر ثبت اسناد رسمی و انعکاس آن‌ها در دفترکل سازمان ثبت اسناد، مبایعه‌­نامه‌­های عادی بین مردم و بدون دخالت مقامات رسمی و بی­‌نیاز از هرگونه تشریفات ویژه جواز داده شد، عملا نظم ثبتی کشور بر هم خورد. مبایعه‌­نامه‌­های عادی در جایی ثبت و ضبط نمی­‌شدند و خطر تخلف و تقلب زیاد شد. از فروش مال غیر تا فروش یک ملک به چند نفر و کلاه‌برداری و فروش اموالی که سند یا پایان کار ندارند یا توقیف هستند یا فروش اموال مشاع بدون رضایت سایر شرکا یا ترهین مالی که قبلا با سند عادی فروخته شده است به‌عنوان وثیقه نزد بانک. انواع و اقسام دعاوی ملکی که شاید حدود یک­سوم کل دعاوی در نظام قضائی را تشکیل می‌دهد.

دفتر کل توزیع­ شده­ محلی برای پیاده‌سازی قوانین ملکی

تلاش­‌های نافرجامی برای ایجاد یک نظام شماره­‌گذاری و نوعی دفترکل برای این مبایعه‌­نامه‌­های عادی صورت گرفته است. در بین مردم به‌عنوان «قولنامه با کد ره‌گیری» شناخته شده و رواج پیدا کرده است. اما اگر از هر حقوق­دانی راهکار پرس‌­وجو شود، احتمالا تجویز وی گامی بلند به سمت گذشته است. احیای نظام دفترکل اسناد رسمی و جمع‌کردن بساط سندهای عادی از نظام املاک کشور!

حالا از زاویه آینده به موضوع نگاه کنیم. فناوری چه کمکی می‌­تواند برای حل‌وفصل مشکلات پیش‌­گفته داشته باشد؟ وانفسای اسناد عادی را چگونه می­‌توان با فرایندهای اعتبارسنجی، احراز هویت، احراز اصالت و احراز یکتایی معامله درباره­ املاک به کمک فناوری مدیریت کرد؟

دیدگاهی می­‌تواند این باشد که بار این تکالیف را بر دوش دولت بیندازیم. مثلا در قوانین بالادستی توسعه مانند قانون برنامه توسعه مدام تاکید کنیم که دولت باید سامانه­‌های دیجیتالی و الکترونیک برای ثبت و ضبط این معاملات تدارک ببیند. همچنین مدام دقت کند تخلفی اتفاق نیفتد. مدام قوانین را سخت­گیرانه‌­تر کند. پس از وقوع معامله مشکل‌دار، دنبال دادگاه و پاسگاه باشد تا مقصر را مجازات کند. ما هم بنشینیم و امیدوارم باشیم بقیه ببینند و درس عبرت بگیرند.

بار را از دوش دولت برداریم

اما دیدگاه دیگر می­‌تواند این باشد که بخشی از این تکلیف سنگین و غیرقابل‌تحمل را از دوش دولت برداریم. دفترکل توزیع‌شده‌ای وسط بگذاریم و همه را تشویق کنیم معاملات خود درباره املاک را در آن ثبت و ضبط نمایند. در بلندمدت همه از وجود چنین دفترکل توزیع‌­شده‌­ای سود می­برند. زیرا عمده­ جرائم ملکی مانند جعل و استفاده از سند مجعول و کلاه‌برداری و فروش مال غیر و معامله به قصد فرار از دین، عملا با الزامات و لوازم این دفترکل توزیع‌شده بر بستر بلاک‌چین حل‌وفصل می­‌شود.

هرگاه کاربران احراز هویت شوند، مشخصات اموال و مالکان به‌درستی درج شود و شرایط و مفاد قرارداد و طرفین آن بر بستر قراردادی هوشمند ثبت شود، عملا مجال کمی برای وقوع تخلف و تقلب باقی می‌­ماند. احراز هویت، احراز اصالت، احراز یکتایی و اعتبارسنجی چنانچه بخش تفکیک‌­ناپذیر فناوری بلاک‌چین است، می‌­تواند تفاوت را ایجاد کند. به‌جای تمرکز نظام حقوقی به دولت‌­محوری و رویکرد پسینی به پیگیری جرائم، فضائی برای شهروندمداری و رویکرد پیشگیرانه نسبت به دعاوی حقوقی و کیفری ملکی ایجاد می­‌شود.

این آغاز راه است

اما این تمام ماجرا نیست؛ بلکه آغاز راه است. اوصاف ذاتی املاک دردسرها و گیروگرفتاری­‌های خاصی را از قدیم برای نظام حقوقی به‌همراه داشته است. قانون مدنی از همان اول کار، اموال را به منقول و غیرمنقول تقسیم کرده است. طبق ماده دوازده قانون مدنی، مال غیرمنقول آن است که از محلی به محل دیگر نتوان نقل نمود. اعم از اینکه استقرار آن ذاتی باشد یا به‌واسطه‌ی عمل انسان به‌نحوی‌که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن باشد. املاک فرد اجلای اموال غیرمنقول هستند.

به لحاظ حقوقی، کاربری هر ملک را دولت با تشریفاتی معلوم می­‌کند و استفاده از اموال باید به نحوی باشد که با قوانین جاری و حقوق همسایگان (سایر مالکان) تضادی نداشته باشد. به لحاظ اقتصادی نیز نقدشوندگی و خردشوندگی سرمایه مالک به‌صورت ملک بسیار دشوار است. زیرا نوع خاص تفکیک ملک (شش‌دانگ و صد سهم) و قواعد شراکت در نظام حقوقی (نیاز به اذن تمام شرکا برای هر تصرف مادی) عملا چابکی اقتصادی ملک‌­داری را به‌عنوان فعالیت اقتصادی کاسته است. به همین دلیل، تسمیه این اموال به غیرمنقول بودن می­تواند معنای استعاری هم داشته باشد.

چرا املاک را توکنیزه کنیم؟

حال در نظر بگیرید فناوری به ما امکان دهد صد سهم را به هزار یا میلیون یا بلکه به میلیارد توکن تقسیم کنیم. توکن­‌هایی که مستقیما به شراکت در ملک منجر نشوند تا محدودیت­‌های شراکت و مال شریکی بر آن حمل شود. بلکه توکن‌­هایی که به اعتبار و پشتوانه­ ملکی مشخص تولید شده‌­اند و در حقیقت قیمت ملک وثیقهی اعتبار و تضمین نقدشوندگی و بازخرید آن‌ها باشد. این توکن­‌ها به‌آسانی و در لحظه نقدپذیر خواهند بود و نیاز هم نمی‌­شود خریدی به بزرگی کل ملک و خریداری برای کل مبیع (چیزی که معامله می‌شود) جستجو شود. این چشم‌­انداز بسیار بدیع است و قیدوبندهای زیادی را از پای نظام سنتی مرتبط با حقوق اموال غیرمنقول باز می­‌نماید. این معاملات بدون دخالت دولت و با ریسک حقوقی بسیار کم و با اعتبار قابل‌توجه ممکن خواهد بود.

ابزارهای فعلی حقوق هم به کار می‌آیند

البته که بسیاری از ابزارهای فعلی حقوق مانند عقود معین با سابقه محکم قانونی به کار می­‌آیند. در نظر بگیرید شرکتی که نیاز به تامین سرمایه دارد، ساختمان دفتر مرکزی خود را توکنایز کند و به مشتریان بفروشد و بعد توکن­‌های همان ساختمان را با اجاره به شرط تملیک با درنظرگرفتن اصل ثمن و بهای اجاره خریداری نماید. چنین سازوکاری از مفاهیم سنتی و جاافتاده­ نظام حقوقی خیلی دور نیست. اما به لحاظ اقتصادی نیز می‌­تواند بسیار به کار بیاید. بدون اینکه با مانع شرعی و قانونی نیز مواجه باشد. بنابراین، چارچوبی تحت عنوان قوانین توکن ملک نیاز است.

یا بانکی را در نظر بگیرید که املاک مازاد بسیاری در اختیار دارد و در شرایط رکود بازار پیداکردن مشتری برای شش­‌دانگِ حتی یکی از ملک­‌هایش با ارزش بالای صد میلیارد تومان با دشواری مواجه است. خرد کردن ملک بزرگ به توکن‌­های کوچک و ایجاد فرصت سرمایه‌گذاری برای همه­ شهروندان، حتی با سرمایه­ کم و ایجاد شرکتی برای نگهداری املاک و توزیع و انتشار این توکن­‌ها و نظارت بر خریدوفروش یا تسویه فیزیکی آن‌ها از سازوکار­های جاری حقوقی، بیع، شراکت و ضمانت خیلی دور نیست. اما ممکن است به نتایجی بسیار موثرتر برسد. این توکنایز کردن به‌عنوان سازوکار تامین سرمایه جمعی نیز قطعا می­‌تواند به کار آید. سوابق نسبتا مشابهی برای آن در نظام بورسی کشور وجود دارد.

قوانین توکن ملک؛ ضرورت آمادگی

قطعا پیچیدگی­‌ها و دشواری­‌هایی روی خواهد داد. در این یادداشت قصد این وجود ندارد که ساده‌انگاری و سطحی‌­نگری تجویز شود. اگر سازوکارهای حقوقی و قانونی قبلی در تحقق کلیه اهداف اقتصادی و مقتضیات اجتماعی کنونی کافی و مفید بود، اساسا نیازی به نهادهای جدید و فناوری­‌های تازه پیش نمی‌­آمد. هر فناوری تازه­‌ای پاسخ به نیازی است که سازوکارهای قبلی موفق نشده‌­اند تماما جواب‌گوی آن باشند. مقصود این نیست که نظام حقوقی همه­ ابزارهای لازم برای مدیریت وضعیت جدید و پیش‌­بینی و پاسخگویی به همه­ آثار و نتایج فناوری‌های جدید را دارد. حتی نمی­‌توان خوش­بین بود و ادعا کرد که لزوما به‌کارگیری این فناوری‌ها با واکنش‌ها و موانع نظام حقوقی مواجه نشود. اما چشم‌­انداز ظهور فناوری‌های جدید هیچ‌­وقت منتظر اخذ مجوز از حقوق­دانان باقی نمی­‌ماند. فناوری پیش می­‌رود و نظام حقوقی نیز ناگزیر است خود را با نیازهای جدید متحول نماید تا کنترل نسبی خود را حفظ کند.

حقوق­دان­‌ها محافظه­‌کارند اما صدسال از قانون مدنی گذشته و ما ناگزیریم برای صدسال آینده خیالاتی در سر بپروریم.

نمی‌توانیم صلب آزادی کنیم. پس به فکر قوانین توکن ملک باشیم

مسئله اصلی حقوق و آزادی­‌های شهروندی است. ما به‌راحتی نمی­‌توانیم استفاده از فناوری‌های جدید را ممنوع کنیم و آزادی عمل و حق آن‌ها در برخورداری از آخرین سطح فناوری برای بهبود کیفیت زندگی را نادیده بگیریم. در نظام حقوقی اصل بر اباحه و آزادی است . مگر اینکه به دلیلی مشروع و مرتبط با نفع عمومی، محدود کردن آزادی ضروری باشد. اگر شهروندان خود بخواهند دست‌به‌کار شوند و دفترکل توزیع‌شده‌ای تدارک ببینند تا همه معاملات خود را بی‌غل‌وغش در آن ثبت کنند، منع آن‌ها آسان نیست؛ به‌ویژه وقتی هیچ‌کس در ناکارآمدی و ایرادات نظام فعلی نیز شک و شبهه­‌ای ندارد.

نظام حقوقی باید چشمی به گذشته داشته باشد و چشمی به آینده. اموال غیرمنقول دارند پا درمی­‌آورند و چابک می­‌شوند. خرد و نقدپذیر می­‌شوند. توکن می­‌شوند.

بهتر است برای ارائه چارچوب قوانین توکن ملک آماده باشیم.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.