فناوری بلاکچین، راهکاری برای رفع ایرادات واردشده به سامانههای متمرکز اعتمادساز ارائه داده است. بهعبارتدیگر، این فناوری روشی مکانیزه برای تولید اعتماد بدون وجود نهادهای واسط را در اختیار همگان گذاشته است.
از تمرکزگرایی تا تمرکز زدایی
بلاکچین به زبان بسیار ساده
سالها پیش، زمانی که نهادهایی مثل سازمان ثبتاحوال، سازمان ثبتاسناد و املاک و دفترخانهها و بانکها وجود نداشتند، افراد برای ثبت ولادتها و وفاتها، ازدواجها و طلاقها و خریدوفروش دارایی و زمین خود چه میکردند؟ در آن سالها عموماً در روستاها و جوامع کوچکتر، برای ثبت رخدادهایی همچون ازدواج و طلاق و ولادت و سایر موارد مشابه، مردم روستا گرد هم میآمدند و فردی معتمد، اتفاق رخداده را روی کتابی که عموماً جلدی از قرآن مجید بود، ثبت میکرد. به عبارتی دیگر، در صورت بروز هر رویدادی، مردم به هم اطلاع داده و در محلی مثل مسجد جمع میشدند و پس از تأیید این رویداد، مثل تأیید ولادت یک نوزاد، نام نوزاد به همراه نام والدین وی روی قرآن ثبت و به تأیید همگان میرسید. خریدوفروش ملک، طلاق و ازدواج و سایر موارد نیز به همین ترتیب مدیریت و ثبت میشد.
تعدد افراد، کاهش اعتماد
با بزرگ و بزرگتر شدن جوامع، امکان گرد هم آمدن افراد سخت و سختتر شد. در این شرایط و بهمرورزمان، سازمانها و نهادهایی برای مدیریت این دست اتفاقات و رویدادها شکل گرفت. نهادی ایجاد شد تا نام و نام خانوادگی ما را ثبت و نگهداری کند؛ نهادی مالکیت ما روی داراییهایمان را ثبت میکند و جایی دیگر مدیریت پولهای ما را بر عهده دارد. در این شرایط دیگر ثبت یک طلاق زمانی رسمی میشود که نهادی، آن طلاق را ثبت و تأیید کند، همچنین زمانی ولادتی تأیید میشود که سازمان ثبتاحوال آن را تأیید کند و به همین ترتیب، شما به میزانی پول دارید که بانک شما اعلام میکند.
در این دنیای جدید، تعدد آدمها به کاهش اعتماد به همدیگر منجر شد و سازمانهای واسطی ایجاد شدند تا اعتماد را بین دو نفر که لزوماً به یکدیگر اعتمادی ندارند، ایجاد کنند. در دنیای امروزی، ادعای مالکیت فردی بر یک زمین یا خانه زمانی احراز میشود که از سوی این نهادهای واسط مستنداتی دال بر مالکیت خود ارائه دهد و تا زمانی که فردی کارت ملی خود را ارائه ندهد، حتی نمیتوان در مورد صحت نام خانوادگی وی نظری داشت. در طول زمان، این نهادهای واسط اعتمادساز، جای خود را در بین تمامی معاملات و مراودات ما باز کردند و حالا دیگر نمیتوان دنیا را بدون وجود آنها متصور شد. حتی زنده یا مرده بودن شما را هم یک نهاد واسط تعیین و اعلام میکند.
دیگر نمیتوان خریدوفروش یک ملک را بدون ارائه سند مالکیت، کارت ملی، قبوض آب و برق و تلفن، حساب بانکی و سایر مدارک متصور شد؛ معاملاتی که پیشتر تنها بر جلد یک قرآن نوشته میشدند، حالا به وجود چندین نهاد واسط اعتمادساز نیاز دارد. اینگونه است که اعتماد به کالایی باارزش تبدیل شد و نهادهای اعتمادساز، شروع به فروش خدمتی با نام اعتماد کردند.
بهمرورزمان، این نهادهای واسط، برای حفظ امنیت اطلاعات افراد، دسترسی مردم را به این اطلاعات محدود کردند. بهعنوان نمونه همگان به اطلاعات بانکی افراد دسترسی ندارند و برای حفظ یکپارچگی اطلاعات، دادهها را روی کامپیوترها یا سرورهای مرکزی نگهداری کردند.
دادههای مالی ما، دادههای هویتی ما، دادههای مربوط به میزان استفاده ما از آب و برق و گاز و تلفن، دادههای مربوط به میزان پول ما، دادههای مربوط به مالکیت ما بر زمین و خودرو؛ همگی روی سرورهای نهادهای واسط اعتمادساز قرار دارد. در این شرایط فرض کنید اگر به هر دلیلی، عمدی یا سهوی، این اطلاعات تغییر کند، چه رخ خواهد داد؟ اگر اطلاعات مالی شما در یک بانک تغییر کند، یعنی موجودی حساب شما تغییر کند، آیا شما مدرکی دال بر اثبات این تغییر دارید؟ اگر مالکیت شما بر خانه خودتان تغییر کند، چه خواهید کرد؟ تابهحال به این نکته فکر کردهاید که آیا قبض تلفن همراه شما دقیقاً منطبق بر میزان مصرف شماست؟ اگر فردی درون یکی از این نهادهای واسط، دادههایی را تغییر دهد، ما هیچ مستندی مبنی بر ایجاد تغییرات نخواهیم داشت؛ چراکه در حقیقت اطلاعاتی نزد ما نگهداری نمیشود و تمامی دادهها و اطلاعات در اختیار نهادهای واسط اعتمادساز است؛ بنابراین، وجود نهادهای واسط با تمامی مزایایی که دارند، معایب متعددی نیز به همراه خود داشتهاند.
راهکار فناوری
حالا چه میتوان کرد؟ آیا اساساً روش جایگزینی وجود دارد؟ آیا میتوان با راهکاری، این نهادهای اعتمادساز فسادپذیر را کنار بگذاریم؟ آیا میتوان در عین نیاز به اعتماد در مراودات، از خدمت اعتمادی که نهادهای اعتمادساز ارائه میدهند، استفاده نکرد؟
بله. بلاکچین روشی است که اعتماد را بدون نهاد واسط بهصورت مکانیزه ارائه میدهد.
فناوری بلاکچین، راهکاری برای رفع ایرادات واردشده به سامانههای متمرکز اعتمادساز ارائه داده است. بهعبارتدیگر، این فناوری روشی مکانیزه برای تولید اعتماد بدون وجود نهادهای واسط را در اختیار همگان گذاشته است. در روش بلاکچینی، دیگر اطلاعات تنها در دست یک نهاد مرکزی اعتمادساز نبوده و دادهها توسط تمامی بازیگران درگیر در شبکه، بررسی، صحتسنجی، ثبت و نگهداری میشود. شاید در نگاه اول درک این فناوری قدری دشوار باشد، به همین منظور در ادامه با یک مثال، نحوه کار این فناوری و شیوه اعتمادسازی آن با زبان ساده تشریح شده است.
فرض کنید با دوستان خود قصد سفر به یکی از شهرهای شمال کشور را دارید. یک نفر معتمد (نهاد واسط مرکزی اعتمادساز) را تعیین میکنید تا وی مدیریت مالی سفر را بر عهده بگیرد. در طول سفر فرد معتمد در دفتر خود فهرست هزینهکردنهای هر یک از افراد را نوشته و در انتهای سفر افراد طلبکار و بستانکار را معرفی و تسویهحسابها را انجام میدهد.
حال فرض کنید اگر مدیر مالی سفر، عمداً و باهدف کاهش بدهی خود و دوستان نزدیکش یا به طور اشتباهی و غیرعمد، در فهرست خریدها دستکاری انجام دهد، چه رخ خواهد داد؟ در این مدل، ازآنجاکه دفتر ثبت وقایع (ثبت خریدها) تنها در اختیار یک نفر (مدیر مالی سفر) است، چنانچه وی در دفتر، دستبرده و دادههایی را تغییر دهد، در انتهای سفر تشخیص دستکاری برای دوستانش بسیار دشوار خواهد بود و هرچه فهرست خریدها طولانیتر باشد، امکان دستکاری سادهتر بوده و کشف دستکاری نیز سختتر خواهد شد.
در مدل فوق که بسیار شبیه به مدل نهادهای اعتمادساز مرکزی و معماریهای متمرکز است، میبینیم که صاحب دفتر که سابقه تراکنشهای مالی را ثبت و نگهداری میکند، در صورت داشتن انگیزه کافی، میتواند با خیال راحت اطلاعات را به نفع خود یا یکی از دوستان خود تغییر دهد و هیچکس هم از این تغییرات و دستکاریها مطلع نخواهد شد.
حالا بیایید همان سفر را این بار بلاکچینی انجام دهیم. در مدل سفر بلاکچینی، بهجای تعیین یک مدیر مالی، همگی افراد یک دفتر برای ثبت سابقه خریدها به همراه دارند و هر خریدی که انجام میشود، این بار توسط همه افراد، بررسی، صحتسنجی و ثبت و نگهداری میشود؛ نه فقط توسط یک نهاد واسط معتمد. بدین ترتیب، همگان از سابقه خریدها مطلعاند و خود میتوانند بستانکاران و طلبکاران را تعیین کنند.
حالا فرض کنید فردی باهدف خرابکاری، سابقه خریدها را در دفتر خود دستکاری کند. ازآنجاکه وی به دفاتر سایر دوستان خود دسترسی ندارد، این تغییر تنها در یک دفتر اعمال خواهد شد. در انتهای سفر همه افراد دفاتر خود را آورده و با یکدیگر مقایسه میکنند و اینجاست که دست فرد خرابکار رو خواهد شد؛ چراکه دفتر او با اکثریت دفاتر تناقض دارد. او ادعایی در دفتر خود ثبت کرده که هیچیک از دوستان او این ادعا را قبول ندارند و در نتیجه ادعای وی رد خواهد شد و خرابکار به هدف خود نخواهد رسید.
سفر بلاکچینی
در سفر بلاکچینی، فرد خرابکار برای رسیدن به هدف خود باید دفتر اکثر دوستان خود را بهصورت یکسان دستکاری کند که این امر بسیار پرهزینه و مخاطرهآمیز خواهد بود و هرچه تعداد همسفران او بیشتر باشد و دفاتر امنتر نگهداری شود، انجام این دستکاری سراسری سخت و سختتر خواهد بود. بدین ترتیب، افراد میتوانند بدون نیاز به اعتماد به یکدیگر، در این بستر شفاف که تمامی رخدادها (خرید لوازم) برای همگان قابلمشاهده و صحتسنجی است، بدون وجود یک نهاد واسط اعتمادساز (مدیر مالی) سفرکرده و در نهایت تسویههای مالی خود را نیز انجام دهند.
در مثال بالا، بلاکچین، یعنی همان شیوه نوین اعلام، صحتسنجی، ثبت و نگهداری توزیعشده اطلاعات، بستری بود که بهجای نهاد واسط، اعتماد را بهتر از نهاد واسط بین چند همسفر ایجاد کرد. حالا سؤال این است که آیا میتوان در سایر موارد، همانند نقلوانتقال سند خودرو و ملک، ثبت ازدواج، طلاق، وفات و ولادت، ثبت اطلاعات یک زنجیره تأمین و بسیاری موارد مشابه، این نهادهای واسط را کنار گذاشت و با اعتماد بلاکچینی با یکدیگر مراوده کنیم؟