هر نوع افزایش قیمت را نمیشود به عنوان تورم در نظر گرفت؛ چرا که عنصر زمان و استمرار افزایش سطح عمومی قیمتها در تعریف تورم از اهمیت زیادی برخوردارند.
آنچه باید دربارۀ تورم و انواع آن بدانیم
تورم افزایش مداوم در سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات تعریف میشود. در معنایی دیگر، تورم از دست دادن قدرت خرید در طول زمان است. به این معنی ارزش پولی که امروز در دست شماست، فردا لزوماً به همین اندازه نخواهد بود. تورم به وضعیتی گفته میشود که سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد، طی یک دورۀ زمانی مشخص (عموماً یکساله) به طور مداوم و مستمر افزایش پیدا کند.
با افزایش تورم، قدرت خرید کاهش مییابد. اما این همه ماجرا نیست. چرا که ارزش داراییهای ثابت تحت تأثیر آن قرار میگیرد، شرکتها قیمت گذاری کالاها و خدمات خود را بازتنظیم میکنند، بازارهای مالی واکنش نشان میدهند و ترکیب پرتفوی سرمایهگذاری هم از تورم تأثیر میپذیرد.
میشود اینطور گفت که در زندگی امروز ما تورم تا حدودی یک واقعیت است. مصرفکنندگان، کسبوکارها و سرمایهگذاران تحت تأثیر روند افزایشی قیمتها قرار میگیرند. در این مقاله، به عناصر مختلفی در فرآیند سرمایهگذاری تحت تأثیر تورم میپردازیم و نکاتی را که میبایست هنگام تصمیم گیری های مهم سرمایهگذاری باید به آنها توجه داشت، مرور میکنیم. خلاصه اینکه قصد داریم در این مقاله به این سئوال بپردازیم که آنچه باید دربارۀ تورم بدانیم چیست؟
آیا هر نوع افزایش قیمت تورم است؟
هر نوع افزایش قیمت را نمیشود به عنوان تورم در نظر گرفت؛ چرا که عنصر زمان و استمرار افزایش سطح عمومی قیمتها در تعریف تورم از اهمیت زیادی برخوردارند. بر همین اساس، اگر سطح عمومی قیمتها تنها در یک دورۀ خاص و فقط برای یک بار افزایش پیدا کرده و بعد این روند صعودی قطع شود، این فرآیند را نمیتوان به عنوان تورم در نظر گرفت. به عبارت دیگر سطح عمومی قیمتها باید به صورت مداوم در طول زمان افزایش پیدا کند تا بتوانیم آن را تورم تلقی کنیم.
انواع تورم
در نظریههای اقتصادی، تورم به سه نوع تقسیم میشود.
«تورم خزنده» به افزایش ملایم قیمتها گفته میشود.
«تورم شدید» شتابان و تازنده بوده و آهنگ افزایش قیمتها در آن سریع و پرشتاب است.
«تورم بسیار شدید» که افسارگسیخته، فوق تورم یا ابر تورم که شدیدترین حالت تورمی به شمار میآید.
در این تقسیم بندی، تورم خفیف با افزایش بین ۱ تا ۶ یا ۸ درصد در سال متغیر است. این میزان را برای تورم شدید ۱۵ تا ۲۰ درصد و در تورم بسیار شدید ۵۰ درصد یا دوبرابر شدن قیمتها در مدت شش ماه و گرانیهایی از این دست در نظر میگیرند.
شاخصهای اندازهگیری تورم
تورم معمولاً به صورت تغییر سالانه قیمتها برای سبدی از کالاها و خدمات ظاهر میشود. برای اندازه گیری تورم شاخصهایی وجود داد. بعضی از این شاخصها هزینه کالاها و خدماتی را که مصرف کنندگان خریداری میکنند، اندازه میگیرند. شاخصهای دیگری هم هستند که هزینه کردهای غیرمستقیم را محاسبه میکنند. یعنی چیزهایی که مستقیماً برایشان هزینهای نمیپردازیم. مواردی مثل مراقبتهای بهداشتی که اغلب به آنها بیمه و مزایای دولتی تعلق میگیرد از این دسته است.
به هر حال در همه این شاخصها، اندکی تورم معقول و حتی مطلوب به نظر میآید. بیشتر به این دلیل که به تولیدکنندگان و توزیع کنندگان فرصتی میدهد تا خود را با یک اقتصاد در حال تغییر سازگار کنند.
پیش بینی یا محاسبه تورم هم پیچیدگیهای خود را دارد. حتی افرادی که سالها بازار و اقتصاد را مطالعه کردهاند، اغلب نمیدانند که تورم چگونه محاسبه میشود. همچنین تأثیرات بعدی تورم بر جامعه و اینکه چه کسی در شرایط خاص تورمی برنده یا بازنده خواهد بود، تا اندازه زیادی مبهم خواهد بود.
دلیل تورم چیست؟
در کوتاه مدت، تورم بالا میتواند نتیجه یک اقتصاد داغ باشد. یعنی اقتصادی که در آن مردم پول نقد مازاد زیادی دارند یا به اعتبارات زیادی دسترسی دارند و تمایل دارند این نقدینگی را خرج کنند. اگر مصرفکنندگان با اشتیاق کافی کالاها و خدمات را خریداری میکنند، کسبوکارها ممکن است نیاز به افزایش قیمت داشته باشند زیرا قادر به عرضه به میزان تقاضا نیستند. به همین ترتیب ممکن است تولیدکنندگان و ارائه کنندگان خدمات هم از افزایش قیمتها استقبال کنند و سودآوری خود را بدون از دست دادن مشتریان بهبود ببخشند.
اما تورم بر اساس تحولاتی که ارتباط چندانی با شرایط اقتصادی ندارد، هم میتواند – و خیلی رایج است – افزایش یا کاهش یابد. برای مثال تولید محدود نفت میتواند بهای گاز را بالا ببرد. همینطور مشکلات زنجیره تأمین میتواند کالاها را در شرایط کمبود عرضه نگه دارد و موجب افزایش قیمتها شود.
از طرف دیگر همانطور که اشاره شد، تورم میتواند حاصل علتهای دیگری هم باشد که لزوماً و به طور مستقیم با اقتصاد هم ردیف نیستند. برای نمونه همه گیری بیماری کرونا در این سالها موجب تعطیلی یا نیمه تعطیلی بسیاری از کارخانهها و اختلال در حمل و نقل کالاها شد که نتیجۀ آن محدود شدن عرضه کالا و خدمات و به دنبال آن افزایش قیمتها بود.
جالب است بدانید که در شرایطی معکوس هم مشابه همین اتفاق میتواند رخ دهد. بازهم در ارتباط با همه گیری کرونا، مصرف کنندگانی که به لطف ماهها قرنطینه و محدودیت رفت و آمد، کمتر توانسته بودند به خرید بروند و مبالغ قابل توجهی را پس انداز کرده بودند، در بعضی از نقاط جهان و بعد از کاهش همه گیری، به یکباره و مشتاقانه به بازارها شتافتند و این خریدهای خستگی ناپذیر به تسریع افزایش قیمتها منجر شد.
تورم؛ خبر خوب یا بد ؟
اینکه تورم بد است یا نه بستگی به شرایط دارد. تقریباً همه موافق هستند که افزایش بسیار سریع قیمت – که اغلب «ابر تورم» نامیده میشود – باعث دردسر میشود. ابرتورم ها نظامهای سیاسی را بیثبات و طبقه متوسط را یک شبه به طبقه فقیر تبدیل میکنند. از طرف دیگر برنامهریزی را برای تولیدکنندگان و ارائه دهندگان خدمات غیرممکن میکنند.
در شرایطی دیگر تورم اندک میتواند برای نمونه برای افرادی که بدهی بانکی با نرخ بهره ثابت دارند، خبر بدی نباشد. برای مثال تصور کنید فروشنده محصولی هستید که امروز قیمت هر واحد آن ۱ دلار است و در همین حال ۲۰۰ دلار بدهی بانکی دارید. اگر در سال آینده ناگهان بتوانید ۱ و نیم دلار برای فروش هر واحد از محصولتان به دست بیاورید، پرداخت بدهی بانکی برایتان آسانتر خواهد شد، به ویژه اگر تلاش کنید تا تعداد بیشتری از محصولتان را بفروشید.
برای کارگرانی که حقوق دریافت میکنند، خوب یا بد بودن تورم به اتفاقی که در مورد دستمزد میافتد بستگی دارد. اگر حقوق یک کارگر سریعتر از بالا رفتن قیمتها افزایش پیدا کند، آنها همچنان میتوانند در یک محیط با تورم بالا وضعیت بهتری پیدا کنند.
اما از طرف دیگر سخت نیست تصور کنیم که همین اتفاق برای آنهایی که به سود سپردههای بانکی وابستهاند، همینطور برای بانک و نهاد وام دهنده اصلاً خوشایند نخواهد بود. در نگاه کلی تورم میتواند به ویژه برای افرادی که درآمد ثابت دارند، مانند دانشجویان و بسیاری از بازنشستگان، خبر بد باشد.
تورم چه تاثیری بر بازارهای مالی دارد؟
تورم و تغییر نرخ آن یکی از عوامل تاثیرگذار بر همۀ بخشهای اقتصاد و بازارهای مالی مثل بازار بورس و سهام است. بنابراین برای سنجش اقتصاد یک کشور از نرخ تورم استفاده میشود. چرا که نرخ تورم، ارزش پول یک کشور را نشان میدهد.
«اسوث داموداران»، استاد دانشکده بازرگانی استرن دانشگاه نیویورک و برنده جایزه «روزنتال» معتقد است؛ تورم بالا معمولاً برای بازار سهام دردسر ایجاد میکند. از نگاه او؛ به طور کلی داراییهای مالی از لحاظ تاریخی در طول رونق تورم وضعیت بدی داشتهاند، در حالی که داراییهای واقعی مانند خانهها ارزش خود را بهتر حفظ کردهاند.
دلیل این استدلال او روشن است. او توضیح میدهد که اگرچه ممکن است سرمایهگذاری برای بازپرداخت ۳ درصدی سالانه قبل از یک انفجار تورمی جذاب باشد، اما کافی است که تورم به ۴ درصد برسد تا سرمایه شما از نظر قدرت خرید در دنیای واقعی کاهش پیدا کند.
تحلیلهای ذهنی و رفتاری در مواجهه با تورم
دو نوع از تورم که شناخت آنها برای تحلیلهای ذهنی و رفتاری افراد اهمیت زیادی دارد و میتواند در تصمیمگیریهای افراد در آینده تأثیر مستقیم داشته باشد، تورم سمت هزینه و تورم سمت تقاضا است.تفاوت این دو نوع از تورم دقیقاً همان مسئلهای است که میتواند کمپینهای «نخریم تا ارزان شود» را بیاثر کند.
تورمی که از سمت افزایش تقاضا برای محصولات نشات میگیرد، تورم سمت تقاضاست و عدم تعادل ایجادشده در بازار، با مکانیزم افزایش قیمت جبران میشود و تورم اتفاق میافتد. کاهش تورم در این حالت از طریق افزایش عرضه یا کاهش تقاضا محقق میشود.
تورمی که بهواسطه افزایش هزینههای تولید ایجاد شود و هزینه ساخت محصولات را افزایش دهد، به تورم سمت عرضه معروف است. در این نوع از تورم برعکس تورم سمت تقاضا، راهکار کاهش تورم در کاهش تقاضا یا افزایش عرضه نیست و اصلاح ساختار تولید و تأمین مواد اولیه میتواند تورم را کنترل کند.
شناخت دو نوع تورم سمت تقاضا و عرضه منجر به این میشود که در مواجهه با گرانی و تصمیم جمعی برای نخریدن یک کالا به این سئوال فکر کنیم که آیا تورم ایجاد شده در کالای موردنظر، از جانب عرضه است یا تقاضا؟
اگر تورم سمت تقاضا باشد (مثل تورم کالاهای لوکس)، این کمپین موفق خواهد بود و شما با نخریدن آن کالا باعث ارزانتر شدنش میشوید. ولی اگر تورم سمت عرضه باشد (مثل تورم کالاهای اساسی در وضعیت مشکلات زنجیره تأمین مثل مرغ و تخممرغ)، این کمپین صرفاً شما را مجبور خواهد کرد که در آینده آن کالا را گرانتر از قبل بخرید!
برای دسترسی و ورود به بازار غیرمتمرکز ققنوس بر روی لینک زیر کلیک کنید.